*علمی*خبری*سرگرمی*

سرگرمی و علمی و اخبار

*علمی*خبری*سرگرمی*

سرگرمی و علمی و اخبار

با سلام خدمت بازدید کنندگان عزیزم ...
امیدوارم از مطالبی که در این وبلاگ هست خوشتون بیاد .
من اخبار مهم و مطالب علمی و سرگرمی توی این وبلاگ گذاشتم .
خوش بگذره !!!

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

آشنایی با سلول عصبی و انواع آن

چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۵۲ ق.ظ
بافت عصبی در واقع از مجموعه‌ای از سلولهای عصبی یا نورون و سلولهای گلیا تشکیل شده است. نورونها دارای اشکال و اندازه‌های مختلفی می‌باشند. با این حال هر نورون از سه قسمت پریکاریون ، اکسون و دندریت تشکیل شده است. اکسون غالبا استطاله واحدیست ولی گاهی دارای زواید جانبی به نام کلاترال می‌باشد.
آشنایی با سلول های عصبی و انواع آن
دستگاه عصبی (Nervous system) از دو نوع سلول تشکیل شده است:
*سلول عصبی بنام نورون (Neuron) که واحد عملی دستگاه عصبی است
*سلول غیر عصبی بنام نوروگلیا (Neuroglia) یا گلیوسیت (Gliocyte) که سلول پشتیبان محسوب می شود

سلول عصبی
سلول عصبی، واحد دستگاه عصبی می‌باشد. به هر سلول عصبی یک نورون می‌گویند. هر نورون از سه قسمت تشکیل شده که شامل: جسم سلولی و دو زایده به نام‌های دندریت و آکسون می‌باشد.

اجزای یک نورون
هر نورون از دو قسمت تشکیل می گردد:
*جسم سلولی (پریکاریون یا سوما) یا تنه سلولی که شامل هسته و سیتوپلاسم است
*زوائد یا استطاله ها بنام دندریت و آکسون. هر نورون می تواند چندین دندریت داشته باشد ولی یک آکسون دارد.

اندازه پریکاریونها متفاوت است (بین 4 الی 135 میکرون) اشکال آن کروی ، ستاره‌ای ، هرمی و گاه گلابی است. احتمالا در قشر مخ تنها 14 میلیارد نورون وجود دارد. نورونها معمولا دارای هسته‌های درشت‌اند که درون آنها یک یا چند هستک وجود دارند.
نورونها علاوه بر اندامک های متداول سیتوپلاسمی مانند دستگاه گلژی ، میتوکندری دارای ویژگیهایی نیز می‌باشند مانند وجود ذرات نیسل در پریکاریون و دندریتهاست که اجسامی بازوفیلیک محسوب می‌شوند. مقدار این ذرات در سلولهای حرکتی بیش از سلولهای حسی است. ویژگی دیگر وجود تارهای نوروفیبریل در سیتوپلاسم دندریتها و اکسونهاست. اعتقاد بر این است که نورفیبریلها به انتقال مواد مثل یونها و متابولیتها کمک می‌کنند.
نورونها گاه محتوی رنگدانه‌هایی می‌باشند مانند ملانین در هسته سیاه واقع در مغز میانی و یا رنگدانه‌های محتوی آهن در هسته گلوبوس پالیدوس و همچنین در هسته قرمز. جایگاه پریکاریون نورونها و یا فقط پریکاریون آنها اغلب به صورت متراکم داخل گرههای عصبی یا گنگلیونها قرار دارند. این گرهها هم در سیستم عصبی محیطی به نام گانگلیونهای حسی نخاعی- مغزی و با گنگلیونهای حرکتی احشایی و هم درون سیستم عصبی مرکزی به نام هسته وجود دارند.
آکسون (Axon): آکسون پیام عصبی را از جسم سلولی خود دور می کند. طول یک آکسون ممکن است کوتاه یا بلند باشد (مثلا می تواند از چند میکرون تا یک متر متغیر باشد). گاهی شاخه یا شاخه هایی از یک آکسون به عنوان شاخه های جانبی (کولترال) خارج می شوند (مثلا در نورون های هرمی قشر مغز).
دندریت (Dendrite): دندریت یا دندریت ها، سیگنال عصبی را به طرف جسم سلولی هدایت می کند .این زوائد اصولا کوتاه هستند ولی گاهی بلند بوده که در این موارد ازلحاظ ساختمانی شبیه آکسون می باشند.
هر نورون، می‌تواند دارای یک یا چند دندریت باشد، اما فقط می‌تواند یک آکسون داشته باشد.

پایانه اکسون (axon terminal): به قسمت انتهایی اکسون گفته می شود که دارای ویزیکول هایی است که در آن ها نوروترانسمیترهای مختلف وجود دارد. نوروترانسمیترها موادی هستند که در موقعی که پتانسیل عمل به سلول عصبی می رسد آزاد می شوند که در ادامه بیشتر به آن ها می پردازیم.
جسم سلولی نورون، حاوی هسته و سیتوپلاسم است. وظیفه دندریت، هدایت تحریکات وارده به عضو، به طرف جسم سلولی است.
وظیفه آکسون، هدایت این تحریکات از جسم سلولی به طرف نرون‌های دیگر یا عضو گیرنده حرکت می‌باشد.

جسم سلول عصبی در مغز یا نخاع قرار دارد. از جسم هر سلول عصبی تعداد زیادی رشته های کوتاه خارج میشود که به آن دندریت Dendrite میگویند. کار دندریت ها انتقال پیام بین سلول های عصبی است یعنی پیام عصبی را از یک سلول به سلول دیگر منتقل میکند.
همچنین از هر سلول عصبی یک رشته طویل و طولانی خارج میشود که به آن آکسون Axon میگویند. از یک سلول عصبی حسی که در نخاع وجود دارد یک آکسون خارج میشود که به اندام حسی میرسد بطور مثال از یک سلول حسی که در نخاع کمر وجود دارد یک رشته آکسون خارج شده که به پوست نوک انگشت شست پا رسیده و حس آنجا را تامین میکند.
پس یک رشته آکسون میتواند بسیار طولانی و حتی بیش از یک متر باشد با این حال بسیار نازک بوده و با چشم غیر مسلح دیده نمیشود.

این ساختارهای درخت‌مانند و رشته‌ای سلول‌های عصبی یا "نورون‌ها" هستند.
این سلو‌ل‌های به شدت نامتقارن دارای یک تنه اصلی به نام "آکسون" و مجموعه‌ای بازوهای شاخه‌مانند باریک به نام "دندریت‌ها" هستند.
نورون‌ها دندریت‌های‌شان را به نوک آکسون‌های سلول‌های عصبی دیگر متصل می‌کنند تا شبکه‌های عصبی را تشکیل دهند. برخی از شبکه‌های عصبی، مانند آنهایی که مسئول بازتاب عصبی پرش زانو هستند نسبتا ساده‌آند و اتصالات معدودی دارند. شبکه‌های عصبی دیگر مانند آنهایی که در مغز هستند، بسیار پیچیده‌اند.

در مورد سلول حرکتی هم همینطور است. بطور مثال از یک سلول عصبی حرکتی که در نخاع گردن وجود دارد یک رشته آکسون خارج شده که پس از طی مسیری طولانی به عضله کف دست رفته و موجب حرکت شست دست میشود. پس این تک رشته آکسون میتواند بسیار طولانی باشد ولی در عین حال آنقدر نازک است که فقط با میکروسکوپ دیده میشود. هزاران و میلیونها آکسون در کنار هم قرار میگیرند تا یک عصب را درست کنند. این عصب که در واقع دسته ای از آکسون ها است با چشم دیده میشود.

دورتادور هر آکسون را در طول مسیرش سلول هایی میپوشانند که به آنها سلول شوان Schwann cell میگویند. در هر یک میلیمتر طول هر آکسون حدود ده سلول شوان وجود دارد. اینها سلول های محافظ عصب هستند.
این سلول ها صفحه هایی را درست میکنند که به آن میلین Myelin میگویند. میلین مانند یک چسب نواری که دور حلقه مرکزی پیچیده شده دور آکسون میپیچد و به همین خاطر به آن غلاف میلین هم میگویند. وظیفه سلول شوان و غلاف میلین محافظت از آکسون و کمک به کارکرد و فعالیت صحیح آن است.


برحسب تعداد زواید، نورون‌ها را به سه گروه تقسیم می‌کنند:
انواع نورون ها ازنظر شکل و ساختار

*نورون یک قطبی (Monopolar neuron): ابتدا یک زایده خارج می گردد که خود به دو شاخه تقسیم می شود. این دو شاخه ازنظر ساختمانی شبیه آکسون هستند. یکی از شاخه ها پیام عصبی را به جسم سلولی منتقل می کند (به عنوان دندریت) و دیگری پیام را از جسم سلولی دور می کند (به عنوان آکسون).
نورون های حسی دارای دندریت بلند و آکسون کوتاه هستند. دندریت این نورون ها ازنظر ساختمانی شبیه آکسون است.
به این نورون ها، نورون های یک قطبی کاذب نیز می گویند. مثلا می توان به نورون های گانگلیون (عقده) ریشه خلفی اعصاب نخاعی اشاره کرد که به عنوان نورون های حسی، پیام های عصبی محیط را به نخاع منتقل می کنند.

*نورون دو قطبی (Bipolar neuron): دندریت و آکسون از دو قطب جسم سلولی خارج می شود (همانند نورون های دو قطبی شبکیه چشم)

*نورون چند قطبی (Multipolar neuron): دارای دندریت های فراوان و یک آکسون است (مانند نورون های پورکنژ مخچه، نورون های شاخ قدامی نخاع و نورون های هرمی در قشر مغز)
انواع نورون ها از نظر عملکرد
انواع نورون ها ازنظر عملکرد تقسیم بندی نورون ها برطبق عملکرد عبارتنداز:
*نورون حسی یا آوران (Sensory, or Afferent neuron):
این نورون ها، پیام های عصبی را به طرف دستگاه عصبی مرکزی می برند. نورون های حسی محیطی را نورون های آوران اولیه (Primary afferent neurons) می نامند.
نورون‌های حسی یا آوران، تحریکات را از اعضای بدن به نخاع و یا مغز منتقل می‌کنند.

*نورون حرکتی یا وابران (Motor, or Efferent neuron):
نورون‌های وابران، دستورها را از نخاع و یا مغز به اعضای بدن برمی‌گردانند. یعنی پیام های عصبی را از دستگاه عصبی مرکزی به سمت محیط هدایت می کنند (یعنی به عضلات صاف، اسکلتی و قلبی یا غدد). نورون های سیستم اتونوم (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) حرکتی هستند. در مواردی، نورون هایی که وارد قسمت خاصی از دستگاه عصبی مرکزی می گردند، اصطلاح نورون های آوران و درارتباط با نوروهایی که از آن خارج می شوند عنوان نورن های وابران بکار می رود (مثلا نورون های آوران و وابران مخچه).

*نورون های رابط یا ارتباطی (Connector, or association neuron) یا نورون بینابینی یا واسطه ای (Interneuron):
نورون هایی هستند که وظیفه آنها ارتباط نورون ها با یکدیگر در سیستم عصبی است. به عنوان مثال می توان به بسیاری از نورون های واسطه ای در طناب نخاعی، مخچه و قشر مغزاشاره کرد. نورون های واسطه ای ممکن است مهاری یا تحریکی باشند.
نورون‌های رابط، کلا تحریکات یا دستورها را از یک نرون به نرون دیگر انتقال می‌دهند.

سیناپس
انتقال هر تحریک یا دستور از یک نورون به نورون دیگر، در محل خاصی  که دو نورون با هم تماس حاصل می‌کنند انجام می‌شود. محل ارتباط دو نورون را «سیناپس» گویند.
پس سیناپس، محل تبادل اطلاعات از اکسون یک نورون به دندریت نورون دیگر سیناپس نامیده می شود. به خاطر داشته باشید که تبادل اطلاعات سلول های عصبی به هم از طریق این قسمت هاست.

انواع سیناپس :
عبارتند از :
الف ) سیناپس الکتریکی
ب ) سیناپس شیمیایی
در کتاب سیناپس شیمیایی مطرح گردیده است ( بیش از 90 درصد سیناپس ها )

 اجزاء سیناپس عبارتند از:
1-نورون پیش سیناپسی : نورونی که پیام را از طریق پایانه اکسونی خود منتقل می کند
2-فضای سیناپسی : فاصله کمی که بین پایانه اکسونی و سلول دریافت کننده وجود دارد.
3-نورون یا سلول پس سیناپسی : دریافت کننده پیام عصبی
4-انتقال دهنده عصبی : ماده ای شیمیایی که باعث ارتبااط نورون پیش سیناپسی و پس سیناپسی می گردد. مانند استیل کولین در ماهیچه ها و گلوتامات در مغز .

مراحل انتقال پیام عصبی در محل سیناپس : هنگامیکه جریان عصبی به پایانه اکسونی نورون پیش سیناپسی می رسد ، وزیکول های محتوی انتقال دهنده ها با غشای سلول آمیخته می شوند و مولکول های انتقال دهنده به فضای سیناپسی آزاد و به گیرنده های موجود در غشاء نورون پس سیناپسی متصل و سبب تغییر پتانسیل الکتریکی آن می شوند. این تغییر ممکن است در جهت فعال کردن یا مهار کردن نورون پس سیناپسی عمل کند.

در سیناپس سیگنال الکتریکی تبدیل به سیگنال شیمیایی (نوروترانسمیترها) می شود. این نوروترانسمیترها به شکاف سیناپسی (فاصله کوچک بین دندریت و اکسون) ریخته می شوند و به دندریت سلول مجاور می رسد و این انتقال ادامه پیدا می کند.

انتقال سیناپسی به زبان دیگر
وقتی یک تکانه عصبی به انتهای آکسون می‌رسد، این تکانه می‌تواند به سلول دیگری منتقل شود. محل ارتباط یک نرون با سلول دیگر سیناپس نامیده می‌شود. در محل سیناپس‌ها به طور معمول نرون‌ها به یکدیگر یا سلول‌هایی که توسط آنها تحریک می‌شوند، نمی‌چسبند، بلکه بین آنها فاصله‌ای وجود دارد که شکاف سیناپسی نامیده می‌شود.
در یک سیناپس، نرون انتقال دهنده پیام عصبی سلول پیش سیناپسی و سلول دریافت کننده سلول‌ پس سیناپسی نامیده می‌شود. بیشتر تکانه‌های عصبی به وسیله مولکول‌هایی به نام پیام‌رسان عصبی از خلال شکاف سیناپسی منتقل می‌شوند. پیام‌رسان‌های عصبی به وسیله نرون‌ها تولید و درون ریزکیسه‌هایی به نام وزیکول ذخیره می‌شوند. پیام‌رسان‌های عصبی انواع گوناگونی دارند و به روش‌های مختلفی عمل انتقال دهندگی خود را انجام می‌دهند. برای مثال در ماهیچه‌های انسان پیام‌رسان عصبی اصل ی استیل کولین است، در حالی که در مغز گلوتامات پیام‌رسان اصلی است.


طرز عمل یک سلول عصبی:
وقتی نورون توسط یک محرک تحریک می شود این پیام توسط دندریت ها که به صورت شاخه شاخه هستند دریافت می شود. این پیام توسط دندریت به جسم سلولی یا soma مخابره می شود. هسته پاسخ مناسب را به اکسونها می دهد. این پاسخ به صورت یک پالس الکتریکی بوده که توسط کانال های سدیم و پتاسیم ایجاد می شود( پمپ سدیم).این پالس به انتهای اکسون می رسد.



رهایی پیام‌رسان‌های عصبی

تکانه عصبی باعث رهایی پیام‌رسان عصبی از نرون پیش سیناپسی به شکاف سیناپسی می‌شود. وقتی پتانسیل‌ عمل به انتهای آکسون نرون پیش‌ سیناپسی می‌رسد، وزیکول‌های حاوی پیام‌رسان عصبی به غشای پلاسمایی این سلول متصل و در آن ادغام می‌شوند.
در نتیجه پیام‌رسان‌های عصبی به درون فضای شکاف سیناپسی رها می‌شوند. وقتی این مولکول‌ها در شکاف سیناپسی منتشر شدند و به سلول پس سیناپسی رسیدند، باعث تغییر نفوذ پذیری غشای این سلول به یون‌ها می‌شوند.
بعضی از پیام‌رسان‌ها به گیرنده‌های پروتئینی ویژه‌ای که بر سطح سلول پس سیناپسی وجود دارند، متصل می‌شوند. در بعضی سلول‌ها مجاری یون‌ها زمانی باز می‌شوند که پیام‌رسان عصبی به این گیرنده‌های پروتئینی متصل شوند.
در واقع این گیرنده‌ها خود مجاری عبور یون‌ها هستند. این مجاری را مجاری حساس به مولکول می‌نامند. باز بودن یا بسته بودن این نوع مجاری به اتصال مولکول خاصی (برای مثال، پیام رسان عصبی) وابسته است.
پیام‌رسان عصبی باعث تحریک فعالیت سلول پس سیناپسی می‌شود یا فعالیت آن را مهار می‌کند. برای مثال وقتی پیام‌رسان عصبی، دریچه مجاری حساس به مولکول را باز می‌کند، یون‌ها از خلال غشای پلاسمایی سلول پس سیناپسی جا به جا می‌شوند. این واقعه باعث می‌شود پتانسیل غشای سلول پس سیناپسی بسته به بار یونی که وارد این سلول یا از آن خارج می‌شود، تغییر کند. اگر یون‌های مثبت وارد نرون پس سیناپسی شوند، ممکن است پتانسیل عمل تشکیل شود (تحریک).

از طرف دیگر، اگر یون‌های مثبت از سلول خارج شوند یا یون‌های منفی وارد آن شوند، ممکن است جلو تشکیل پتانسیل عمل گرفته شود (مهار).

 
دوپامین باعث تحریک تکانه عصبی می‌شود. این پیام رسان عصبی دریچه سدیم را باز می‌کند.


گابا تکانه عصبی را مهار می‌کند. این پیام رسان عصبی دریچه پتاسیم را باز می‌کند. همه پیام‌رسان‌های عصبی که به شکاف سیناپسی آزاد می‌شوند، به گیرنده‌های پروتئینی متصل نمی‌شوند.
پیام‌رسان‌هایی که مورد استفاده قرار نمی‌گیرند، برای همیشه در شکاف سیناپسی باقی نمی‌مانند. در واقع، بیشتر پیام‌رسان‌های عصبی پس از رهایی از شکاف سیناپسی پاک می‌شوند.
بسیاری از نرون‌های پیش سیناپسی پیام‌رسان‌های عصبی را باز جذب می‌کنند و دوباره از آنها استفاده می‌کنند. علاوه بر این، پیام‌رسان‌های عصبی به وسیله آنزیم‌های شکاف سیناپسی نیز تخریب می‌شوند. تخریب و باز جذب پیام‌رسان‌های عصبی باعث می‌شود سلول‌های پس سیناپسی بیش از اندازه تحریک نشوند.

فعالیت نورون :

بین دو سمت غشای نورون اختلاف پتانسیل الکتریکی وجود دارد .
پتانسیل آرامش: اختلاف پتانسیل الکتریکی بین دو سمت غشاء در حالتی که نورون در حال فعالیت عصبی نمی باشد.
نکته : درهنگام پتانسیل آرامش ، پتانسیل درون سلول نسبت به بیرون آن منفی می باشد که علت آن به قرار زیر است. بطور معمول غلظت یون سدیم در خارج از داخل بیشتر و غلظت پتاسیم در داخل بیشتر از خارج است ، بنابراین سدیم بر اساس شیب غلظت ( انتشار ) تمایل به ورود به داخل و پتاسیم تمایل به خروج دارد ، اما بعلت اینکه یون هیدراته پتاسیم نسبت به سدیم کوچکتر است ، نفوذپذیری غشا ء نسبت به پتاسیم در حالت استراحت بیشتر از سدیم خواهد بود. بنابراین تعداد یون های مثبتی (یون پتاسیم ) که از نورون خارج می شود بیشتر از یون های مثبتی ( یون سدیم ) است که وارد آن می گردد در نتیجه بارهای منفی درون نورون خود را نشان می دهند.

نکته : اگر این فرآیند دائما اتفاق بیفتد تراکم پتاسیم داخل به شدت کاهش یافته و سدیم درون سلول انباشته خواهد گردید، سلول برای رفع این مشکل از پمپ سدیم-پتاسیم کمک می گیرد.
پمپ سدیم –پتاسیم : پروتئینی در غشاء که با مصررف ATP (انرژی ) یون های سدیم را به خارج و پتاسیم را به داخل نورون می راند و باعث می گردد که اختلاف غلظت یون های سدیم و پتاسیم در دو سمت غشاء حفظ گردد.( حفظ حالت اولیه )

پتانسیل عمل : تغییر ناگهانی و شدید اختلاف پتانسیل بین دو سمت غشاء که طی آن در زمان بسیار کوتاهی پتانسیل داخل نسبت به خارج مثبت تر می شود و بلافاصله به حالت اول بر می گردد. ( منفی شدن داخل )

مراحل پتانسیل عمل : عبارت است از :
1-باز شدن کانال های دریچه دار سدیمی و ورود سدیم به داخل نورون که باعث مثبت شدن داخل می گردد.
2-بسته شدن کانل های سدیمی ، و باز شدن کانال های دریچه دار پتاسیمی که باعث خروج یون های پتاسیم از داخل نورون می گردد و نتیجه آن منفی شدن داخل نورون است
3- بسته شدن کانال های دریچه دار پتاسیمی و باز گشت پتانسیل غشا به حالت استراحت
نکته : بعد از پتانسیل عمل ، فعالیت بیشتر پمپ سدیم – پتاسیم سبب بازگشت غلظت یون های سدیم و پتاسیم در دو سمت سلول به حالت اولیه می گردد.



انتقال پیام عصبی
وقتی محرکی باعث دپلاریزه شدن نقطه‌ای از غشای آکسون شود، دریچه‌های حساس به ولتاژ باز می‌شوند و در آن نقطه از غشای آکسون پتانسیل عمل شکل می‌گیرد. زمانی که ولتاژ غشا از mV 70- به mV 40+ می‌رسد ظرف هزارم ثانیه جریانی از Na + از طریق مجاری باز شده به درون سلول انتشار می‌یابد.
بنابراین، هر پتانسیل عمل بارهای مثبت (یون‌های Na + ) را به درون آکسون تزریق می‌کند. این ی ون‌های سدیم دارای بار مثبت به ناحیه مجا ور که هنوز پتانسیل غشای آن mV 70- است، جا به جا می‌شوند و آن ناحیه از غشای آکسون را دپلاریزه می‌کنند.
در واقع جابه‌جایی یون‌های Na + باعث تغییر ولتاژ ناحیه مجاو ر ، باز شدن دریچه‌های مجاری Na + آن و تولید پتانسیل عمل دیگری می‌شود. بنابراین، هر پتانسل عمل به عنوان محرکی برای تولید پتانسیل عمل در ناحیه بعدی غشای آکسون عمل می‌کند.

 
هدایت تکانه عصبی در آکسون فاقد میلین؛ هر پتانسیل عملی باعث سرازیر شدن یون های سدیم به درون سلول می‌شود. این بارهای مثبت به نواحی مجاور جابه‌جا می‌شوند و آن ها را به طور جزئی دپلاریزه می کنند. در نتیجه کانال‌های حساس به ولتاژ سدیم باز می‌شوند و این فرآیند تکرار می‌شود.
هدایت تکانه عصبی در آکسون میلین دار؛ چون غلاف میلین از جریان یون‌های سدیم به داخل سلول جلوگیری می‌کند، پتانسیل عمل فقط در نقاط فاقد میلین به وجود می‌آید. در نتیجه پتانسیل عمل از نقطه ای به نقطه دیگر می‌پرد.
توجه داشته باشید که پتانسیل‌های عمل در واقع منتقل نمی‌شوند، گرچه استفاده از این واژه مرسوم است. هر پتانسیل عمل واقعه‌ای مجزا و کامل است که در طول آکسون تکرار می‌شود یا به تعبیری از نو زاده می‌شود. بنابراین، پتانسیل عملی که در انتهای آکسون تولید می‌شود، واقعه‌ای جدید ی است که در پاسخ به پتانسیل عمل قبلی به وجود می‌آید. پتانسیل عمل آخر دارای همان وسعت و توان پتانسیل عمل نخست است.

 
انواع نوروگلیا
این سلول ها در انتقال پیام عصبی نقشی ندارند. وظیفه این سلول های غیر عصبی، ترمیم و تغذیه و همچنین حفاظت و پشتیبانی از سیستم عصبی است.

سلول های نوروگلیا شامل:
 *آستروسیت. آستروسیت ها فضاهای بین نورون ها را پر می کنند. در شکل ها و اندازه های مختلفی وجود دارند. از ویژگی های این سلول ها داشتن زوائد متعدد است. بسیاری از زوائد آنها در ارتباط نزدیک با عروق خونی هستند که پاهای انتهایی دور عروقی می نامند.
بنابراین احتمال دارد که در نگهداری عروق یا تبادل متابولیک میان نورون ها و دستگاه عروقی نقش داشته باشند.
*الیگودندروسیت که وظیفه ساخت میلین را در دستگاه عصبی مرکزی (CNS) برعهده دارد
*میکروگلیا. این گروه از سلول ها، ماکروفاژ بوده و بیشتر آنها در بالغین دور عروق هستند.
*سلول اپندیمی. این سلول ها دستگاه بطنی مغز و مجرای مرکزی نخاع را مفروش می کنند.
*سلول شوان که در ساختن میلین نورون های دستگاه عصبی محیطی (PNS) نقش دارد
انواع سلولهای نوروگلیای سیستم عصبی مرکزی (CNS) در تصویر زیر:



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۱۲
علیرضا خدابخشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی